قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری

قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری

مهدی زارعی چمه- روزنامه نگار

در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، با توجه به شرایط امروز، صفاتی مثل خالص بودن، بی غل و غش بودن، راست و درست حرکت کردن، درست گفتن و درست شنیدن و خلاصه یک انسان پاک و خوش ذات و خوش مرام بودن؛ بیش تر به یک روءیا شبیه است تا واقعیت!

از بزرگان و اهل تجربه بسیار شنیده‌ام که در رژیم گذشته؛ اهل سیاست، اندک بوده‌اند و تنها خانواده های قوی، به قول معروف نجیب و اشراف زاده و دارای بنیه قوی سیاسی و اقتصادی، می‌توانستند در سیاست دخالت کنند و یا وارد عرصه انتخابات بشوند و مدعی سیاست مداری بشوند. من به عنوان یک جوان دو آتشه انقلابی این حرف‌ها را می‌شنیدم، ناخودآگاه به سیستم سیاسی شاه لعنت می‌فرستادم و چون یک روستا زاده زحمت کش بودم، از اصطلاحات و واژه‌هایی مثل اشراف زاده و نجابت و اصیل و مالک و خان و فئودال و این‌ها واقعا متنفر می‌شدم. این سؤال همیشه آزارم می‌داد که چرا فقط اشراف زاده و مالک و آدم قوی و بانفوذ بتواند درس سیاست بخواند یا در سیاست، شرکت کند، پس بقیه مردم چه کاره‌اند و به مجموع این رفتارها تبعیض آشکار و بی عدالتی محض می‌گفتم و به تحلیل و طرز برداشت خودم هم؛۶ افتخار می‌کردم. سال‌ها گذشت و من در این برهه که انقلاب دوران نوجوانی اش را طی می‌کرد، من نوجوان هم؛ با نظریه پردازی های مثلا انقلابیون و حرف‌ها و شعارها و گفتارهای شان کاملا همسو و همراه، به تدریج کسب تجربه می‌کردم و یکی از همین تجربیات ارزش مندم؛ ورود ناآگاهانه به عرصه تبلیغات انتخابات و دفاع و حمایت از کسانی بود که کاسه داغ تر از آش بودند و انگار که از بنیان‌گذار و معمار کبیر انقلاب و یا رهبر فعلی انقلاب، انقلابی تر و فهیم تر و مردمی تر و مسلمان تر بودند و آن چنان خود را اصیل و نجیب و طرفدار انقلاب و ولایت و مردم، نشان می‌دادند که جای هیچ شک و شبهه‌ای برای انسان های ساده‌ای همچو من، باقی نمی‌گذاشتند. این بود که در شور و شوق و اوج جوانی و در زمانی که انرژی بسیار بالایی برای ساختن یک زندگی خوب و بی دغدغه برای خودم را داشتم، تمام هم و غم و انرژی و توان و استعداد و تلاش خودم را مصروف چنین افرادی می‌کردم، به تصور این که، این افراد؛ از همان طیف ضد اشرافی گری و تجمل گرایی و ضد اخلاقیات استکباری هستند و متخلق به اخلاق اسلامی و معتقد به ارزش های انقلابی و فرهنگی! غافل از این که اشرافی گری و کبر و غرور و نخوت و تشنه پول و قدرت و جاه و مقام بودن؛ ربطی به نظام سیاسی ندارد و این انسان‌ها هستند که به تناسب تربیت خانوادگی و اصالت و ارزش فامیلی و به میزان تعهد و تقوا و به اندازه فهم و شعور و ظرفیت اخلاقی خود، به سمت و سوی خاصی، متمایل می‌شوند و حتی اگر امام زمان عجل الله هم حاکم باشد؛ نمی‌توانند خود را تغییر دهند، برای آن که مزه شیرین قدرت و نفوذ و جایگاه؛ بسیار فراتر از درون و ظرفیت ضعیف و درون مایه سست و بی ایمان آن هاست! فرقی هم نمی‌کند به اصطلاح کلاهی باشی یا شیخ عمامه به سر! وقتی غلبه هوای نفس، مخصوصا نفس اماره که در کار باشد؛ ممکن است پسر نوح و یا نزدیک ترین یار پیامبر را هم به انحرافی شدید و بی بازگشت بکشاند!

همه توصیه های اخلاقی بزرگان دین، همه احادیث و روایات، همه متون ارزشی و دینی؛ غالبا و کرارا تاکید می‌کنند که یک عالم دینی، یک شخصی که خودش را الگو می‌داند و یا لباس روحانیت به تن می‌کند، شخصی که خودش را پیرو امامان معصوم شیعه، نشان می‌دهد، شخصی که اگر کار و مشغله سیاسی نداشته باشد، باید در روستاها به پند و موعظه مردم بپردازد، الآن لباس تکبر و تفاخر پوشیده و تصور می‌کند که تا ابدالدهر زنده می‌ماند و یا در زمان حیات اش، شرایط افول و نزول برایش پیدا نمی‌شود، البته نبایستی به چنین افرادی خرده گرفت، چرا که غافل اند و ابهت پوشالی قدرت و مکنت، مثل حائلی چشم‌ها و قلب های شان را کور می‌کند و حقایق را نمی‌فهمند. این‌ها که هیچ نیستند، در حد و اندازه فراعنه مصر و رامسس و نمرود و نرون و چرچیل و هیتلر که نیستند، یک قدرت محدود دارند در میان خیل انسان های ساده اندیش که خام حرف‌ها و شعارها و حقه‌ها و ترفندهای این‌ها می‌شوند.

اگر بخواهیم این مملکت را اصلاح کنیم و به سرمنزل مقصود برسانیم، پیش از این که از آمریکا و اسرائیل حساب ببریم، باید از این گونه افراد زور مدار قدرت طلب و بی اخلاق و کم ظرفیت هراس داشته باشیم و باید لبه تیز شمشیر مبارزات خود را علیه این مستکبران داخلی بگیریم.

 

دیدگاه‌ها
در حال ثبت دیدگاه...

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.